عشق باران

محمد مهدی بازاری

عشق باران

محمد مهدی بازاری

من از این ویرانه گذر خواهم کرد



گاهی درد کشیدن یعنی ترجمان دوست داشتن و عشق 

نه اشتباه گفتم ...عشق و درد از اول خلقت هم با یکدیگر معنا میشدند 

باید گفت همیشه ترجمه عشق و محبت و دوست داشتن درد داشته است .

باید بسوزی چنان که خاکسترت نیز بسوزاند ...باید همچون پوست کندن جان داد.

لذت دارد این درد باور کنید که تمام جوهره انسانیت را میشود از این درد و سوختن کشف کرد و ...

ثابت کنی که احساست قیمتی است ...شاید عده ای تمام هنرشان به این باشد که محبت و عشق 

را همچون صرافان ورشکسته احساس تبدیل به ریال و تومن و ...کنند آنان را باید به خدا واگذار کرد و گذشت .

مهرماه برایم لبریز از نامهری بود و زخم, مملو از پلیدی هایی که به فکرم هم خطور نمیکرد .با خود میگویم قطعا تجربه هایی که در آستانه 34 سالگی به دست می آورم هم پر هزینه تر و هم قیمتی تر هستند باید من بعد خیلی بیشتر از گذشته دنیا را بشناسم باید حواسم باشد به تمام هوس های مریض همنوعان ...باید اصلاح کنم ...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.